بوی دمیدن

لغت نامه دهخدا

بوی دمیدن. [ دَدَ ] ( مص مرکب ) بوی آمدن... ( آنندراج ) :
میدمیداز دم مشکین صبا بوی بهشت
بوی بردیم از آن زآن سر کوه آمده بود.کمال خجندی ( از آنندراج ).از سبزه خط تو دمد بوی جان هنوز
بلبل برون نرفته از این گلستان هنوز.اوجی همدانی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

بوی آمدن ...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اعداد فال اعداد فال اوراکل فال اوراکل فال رابطه فال رابطه فال انبیا فال انبیا