بو خلاف

لغت نامه دهخدا

بوخلاف. [ خ َ / خ ِ ] ( اِخ ) ابلیس. ( غیاث ) ( آنندراج ). شیطان. ( ناظم الاطباء ). رجوع به ابوالخلاف شود.

فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) آنکه مخالفت کند . ۲ - ( اسم ) شیطان ابلیس . یا بو خلافی . ۱ - مخالفت ۲ - شیطنت .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال حافظ فال حافظ فال تاروت فال تاروت فال انبیا فال انبیا