امامی کردن

لغت نامه دهخدا

امامی کردن. [ اِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) امامت. پیشوایی کردن. امامت کردن. پیشنمازی کردن. رجوع به امامت شود.

فرهنگ فارسی

امامت . پیشوایی کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال پی ام سی فال پی ام سی فال کارت فال کارت فال فنجان فال فنجان