ارایش کردن

لغت نامه دهخدا

( آرایش کردن ) آرایش کردن. [ ی ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تزیین. تزیّن. آراستن. جلوه کردن. || طرازیدن. پدرام کردن. تدبیج. تنقیش. خودسازی.

فرهنگ فارسی

( آرایش کردن ) تزئین آراستن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال تک نیت فال تک نیت