اجابت نفرین امام حسین در کربلا

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] امام حسین (علیه السّلام) عبدالله بن حوزه را نفرین کردند. ناگاه اسب او رم کرد و او را به هلاکت رساند.
مردی از قبیله بنی تمیم به نام عبدالله بن حوزه از میان لشکر دشمن بیرون آمد و در مقابل امام حسین (علیه السّلام) ایستاد و گفت: ای حسین، ای حسین، امام فرمود: چه می خواهی؟ گفت: تو را به آتش بشارت باد. امام فرمود: هرگز چنان نخواهد بود، من به سوی پروردگاری مهربان و آن شفیعی که شفاعتش پذیرفته است می روم.(کلا، انی اقدم علی رب رحیم وشفیع مطاع. در نسخه های موجود کتاب الارشاد، سخن امام (به سوی پروردگار مهربان و شفیعی...) به عبدالله بن حوزه نسبت داده شده است؛ اما دقت و بررسی بیشتر نشان می دهد چنان که در متن آمده، جمله مزبور سخن امام است.)
نفرین امام
آنگاه امام پرسید: این کیست؟ یارانش گفتند: این فرزند حوزه است. امام گفت: پروردگارا، او را به سوی آتش ببر. (اللهم حزه الی النار) ناگاه اسب او بنای چموشی گذاشت و او را به سوی چاله ای کشید و او از روی اسب لغزید و پایش به رکاب گیر کرد و با سر از اسب آویزان شد. در این هنگام اسبش رم کرد و او را می کشید، سر او به هر سنگ و تنه درختی می خورد تا به هلاکت رسید. اما شیخ مفید می نویسد: پای چپش در رکاب گیر کرد و پای راستش از رکاب آزاد شد. در این هنگام مسلم بن عوسجه بر او یورش برد و پای راستش را قطع کرد. آنگاه اسب، او را کشید و با خود برد و سر او را به هر سنگ و خاکی می کوبید، تا آنکه به هلاکت رسید.
عقب نشینی مسروق بن وائل
مسروق بن وائل که یکی از شاهدان حادثهٔ کربلا بوده است، همین قضیه را با تفصیل بیشتری نقل می کند و در آخر می گوید: با دیدن این واقعه، لشکر عمر بن سعد را رها کردم و به عقب برگشتم. عبدالجبار برادر مسروق می گوید: از او علت عقب نشینی را پرسیدم، گفت: من از این خاندان چیزی را دیدم که هرگز با آنها نخواهم جنگید.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم