اثول

لغت نامه دهخدا

اثول. [ اُ ] ( ع مص ) بن گرفتن. استوار شدن. ( منتهی الارب ).
اثول. [ اَ وَ ] ( ع ص ) دیوانه. ( زوزنی ).احمق. || کم نصرت. کم خیر. || سست کار. || سست رو. || تکه دیوانه. ج ، ثول. ( منتهی الارب ).
اثول. [ اُ ] ( ع اِ ) ج ِ اَثل. درختان شوره گز.
اثول. [ اُ ] ( اِخ ) موضعی است در خوزستان که ذکر آن در فتوح اسلام آمده است. ( معجم البلدان ) ( مراصد ).

فرهنگ فارسی

موضعی در خوزستان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال آرزو فال آرزو فال درخت فال درخت فال مکعب فال مکعب