اب گل

لغت نامه دهخدا

( آب گل ) آب گل. [ ب ِ گ ُ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گلاب. عطری که از گل سرخ گیرند : و از وی [ از پارس ] آب گل و آب بنفشه... خیزد. ( حدودالعالم ).
از آن پس به آب ِ گُل و بوی خوش
بشستند دست و نشستند کش.اسدی.

فرهنگ فارسی

( آب گل ) گلاب
گلاب

فرهنگ اسم ها

اسم: آبگل (دختر) (فارسی) (گل) (تلفظ: abgol) (فارسی: آبگل) (انگلیسی: abgol)
معنی: گلاب مایعی خوشبو که از برگ گلها بدست می آید
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال سنجش فال سنجش فال پی ام سی فال پی ام سی