اب معلق

لغت نامه دهخدا

( آب معلق ) آب معلق. [ ب ِ م ُ ع َل ْ ل َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مجازاً، آسمان :
سنگ در این خاک مطبَّق نشان
خاک بر این آب معلق فشان.نظامی.

فرهنگ فارسی

( آب معلق ) مجازا آسمان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی فال قهوه فال قهوه فال تاروت فال تاروت فال کارت فال کارت