اب خون

لغت نامه دهخدا

( آب خون ) آب خون. ( اِ مرکب ) آبخست است که جزیره میان دریا باشد. ( برهان ). شاهدی برای این کلمه پیدا نشد، ممکن است مصحف آبخو یا آبخوست باشد. || خونابه.

فرهنگ فارسی

( آب خون ) خونابه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم