غید

لغت نامه دهخدا

غید. [ غ َ ی َ] ( ع مص ) خمیدن گردن کسی و کژ گردیدن و مائل شدن اعطاف او. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). خمیده شدن گردن و نرم شدن شانه های کسی ، و این پسندیده و مطلوب است ، و صفت آن اَغیَد می آید. ( از اقرب الموارد ). || ( اِمص ) نازکی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). اسم مصدر است بمعنی نُعومَت. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ).
غید. ( ع ص ، اِ ) ج ِ اَغیَد، غَیداء. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). رجوع به اَغیَد و غَیداء شود : عقاب بر عقاب از لحوم غید عید کردند. ( جهانگشای جوینی ).

فرهنگ فارسی

خمیدن گردن کسی و کژ گردیدن و مائل شدن اعطاف او .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم