سپیدجامه. [ س َ / س ِ م َ / م ِ ] ( ص مرکب ) آنکه جامه سپید پوشد. سفیدپوش : طاعت ماست در گنه کز پی نام درخورد روی سپیدجامه را داغ سیاه گازری.خاقانی.مرد خداپرست که تقوی طلب کند خواهی سپیدجامه و خواهی سیاه باش.؟
فرهنگ عمید
کسی که لباس سفید بر تن کند، سفیدپوش: مرد خداپرست که تقوی طلب کند / خواهی سپیدجامه و خواهی سیاه باش (؟: لغت نامه: سپیدجامه ).