سخت گشتن

لغت نامه دهخدا

سخت گشتن. [ س َ گ َ ت َ ] ( مص مرکب ) بسته شدن : و عادت چنان بود که چون مردم برون آمدندی ، در کنیسه سخت گشتی تا سالی دیگر همان وقت گشاده شدی کس ندیدی چون مردمان بیرون رفتند در کنیسه سخت گشت. ( مجمل التواریخ ).

فرهنگ فارسی

بسته شدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال زندگی فال زندگی فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تاروت فال تاروت