خجو. [ خ ُ ] ( اِ ) پرنده ای است که آنرا چکاوک خوانند و بعربی قبره گویند. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). در حاشیه برهان قاطع آمده است : خجو مصحف «چغو» است. || خارپشت. مرنگو. بهین. کوله. تشی. ( حاشیه فرهنگ اسدی نسخه نخجوانی ). خجو. [ خ َج ْوْ ] ( ع مص ) خاک پاشیدن بپای خود در راه رفتن. ( از متن اللغة ) ( ناظم الاطباء ). || کج کردن کوزه. ( از متن اللغة ) .