جهیزه

لغت نامه دهخدا

( جهیزة ) جهیزة. [ ج َ زَ ] ( ع اِ ) عَلَم است گرگ یا ماده گرگ یا کفتار یا ماده خرس یا بچه خرس را. ( منتهی الارب ). عَلَم است گرگ را. ( اقرب الموارد ). گرگ ماده. ( مهذب الاسماء ).
جهیزة. [ ج َ زَ ] ( اِخ ) نام زنی است از خویله و بدو مثل زنند: قطعت جهیزة قول کل خطیب ، و اصل آن اینست که گروهی گرد آمده بودند و درباره صلح میان دو قبیله در مورد خونی و قتلی که میان آنان اتفاق افتاده بود سخن میگفتند باشد که به دیه بین آنان مصالحه گردد که ناگهان جهیزة آمد و خبر داد که ولی مقتول به قاتل دست یافت و او را کشت. ( منتهی الارب ). و این در موردی گفته شودکه سخنی همه را قانع و ساکت کند. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

نام زنی است از خویله
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشق فال عشق فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال احساس فال احساس فال حافظ فال حافظ