ثلجی

لغت نامه دهخدا

ثلجی. [ ث َ جی ی ] ( ع ص نسبی ) برف فروش.
ثلجی. [ ث َ ] ( ص نسبی ) منسوب است به ثلج بن عمروبن مالک. ( سمعانی ).
ثلجی.[ ث َ ] ( اِخ ) محمدبن شجاع ثلجی. فقیهی است مبتدع.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم