لغت نامه دهخدا
درویش و پادشه نشنیدم که کرده اند
بیرون از این دو لقمه روزی تناولی.سعدی.به لقمه ای که تناول کنم ز دست کسی
رواست گر بزند بعد از آن به زوبینم.سعدی.هیچ چمنده و رمنده از آن شربتی تناول نکرد الا در گلوش گرفته برجای بمرد. ( ترجمه محاسن اصفهان ص 39 ).
بخواه آب طرب از جام شادی
تناول کن علی رغم زمان را.؟ ( از ترجمه محاسن اصفهان ص 101 ).رجوع به تناول شود.