انبانک

لغت نامه دهخدا

انبانک. [ اَم ْ ن َ ] ( اِ مصغر ) انبان کوچک. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ). انبانچه.( فرهنگ فارسی معین ). انبان خرد. ( یادداشت مؤلف ).
- انبانک سیم ؛ ظبیه. ( السامی فی الاسامی ).

فرهنگستان زبان و ادب

{follicle} [زیست شناسی] حفرۀ کوچک و گرد در میان بافت یا اندام

ویکی واژه

حفرۀ کوچک و گرد در میان بافت یا اندام.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم