اسم جامد

لغت نامه دهخدا

اسم جامد. [ اِ م ِ م ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب )نصیرالدین طوسی گوید: آن بود که از آن اشتقاقی نتوان کرد، مانند حیزبون و هیهات. ( اساس الاقتباس ص 15 ).

فرهنگ فارسی

نصیر الدین طوسی گوید : آن بود که از آن اشتقاقی نتوان کرد مانند حیزبون و هیهات .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اسم جامد یکی از اصطلاحات به کار رفته در علم منطق بوده و به معنای اسم غیرمتصرف و غیر قابل اشتقاق است.
یکی از اقسام اسم، اسم جامد و مقابل آن، اسم سایل است.
توضیح اصطلاح
اسم جامد، اسمی است که هیچ کلمه ای از آن مشتق نمی شود؛ مانند: هیهات و روَید.اسم سایل آن است که بتوان چیزی را از آن مشتق کرد؛ مانند: نَصْر که مصدر است و از آن فعل ماضی، مستقبل، اسم فاعل و اسم مفعول می گیرند.خواجه نصیر می گوید: «… اسم یا جامد بود یا سایل. جامد آن بود که از او اشتقاق نتوان کرد؛ مانند: حیزبون (زن پیر) و هیهات (اسم فعل به معنای دور است) و سایل آن بود که قابل اشتقاق بود؛ چون: ضَرْبْ».
نکته
جامد در اصطلاح دیگر، کلمه ای است که از کلمه دیگر مشتق نشده باشد که به آن «موضوع» نیز می گویند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نخود فال نخود فال کارت فال کارت فال جذب فال جذب فال ماهجونگ فال ماهجونگ