استقسام

لغت نامه دهخدا

استقسام. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) سوگند خوردن خواستن. ( منتهی الارب ). سوگند خواستن. ( زوزنی ). یقال : استقسمه و به. ( منتهی الارب ). || بخش کردن خواستن. ( زوزنی ). بخش کردن خواستن از تیرهای قمار. ( منتهی الارب ). قسمت کردن خواستن از تیرها. ( تاج المصادر بیهقی ). || بهره و نصیب خود خواستن. ( منتهی الارب ). || تفأل و تطیر به تیرهای بی پر در جاهلیت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی فال قهوه فال قهوه فال احساس فال احساس فال انبیا فال انبیا