ابن وهبان

لغت نامه دهخدا

ابن وهبان. [ اِ ن ُ وُ ] ( اِخ ) بروایت مسعودی در مروج الذهب نام مردی از قبیله قریش است که در بصره میزیسته و بصاحب الزنج پیوسته و پس از قتل صاحب الزنج از طریق دریا به هندوستان و بچین رفته و در شهر خانقو انتساب خود را بقبیله رسول صلوات اﷲعلیه ظاهر ساخته و درک خدمت خاقان چین کرده و از او احسان و انعام بسیار یافته وبه عراق بازگشته است. در روایات مسلمین چین می آید که مردی از اقربای پیغمبر صلی اﷲعلیه وآله بکانتن بوده و دین اسلام را او به چینیان تلقین کرده است و هم اکنون قبری در کانتن هست که مسلمین آنجا گویند قبر آن مرداست و محتمل است ابن وهبان مسعودی همین شخص باشد.

فرهنگ فارسی

نام مردی از قبیله قریش است که در بصره میزیست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال چوب فال چوب فال ابجد فال ابجد فال ارمنی فال ارمنی