معذار

لغت نامه دهخدا

معذار. [ م ِ ] ( ع اِ ) پرده. || حجت و برهان. ج ، معاذیر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(مِ ) [ ع . ] (اِ. ) حجت ، برهان . ج . معاذیر.

فرهنگ عمید

۱. حجت، برهان.
۲. آنچه وسیلۀ عذرخواهی قرار داده شود.

فرهنگ فارسی

حجت وبرهان و آنچه که وسیله عذرخواهی قرارداده شود، معاذیر جمع
(اسم ) دلیلی که و سیل. عذر قرار داده شود پوزش جمع : معاذیر .
پرده یا حجت و برهان جمع معاذیر

ویکی واژه

حجت، برهان.
معاذیر.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال انگلیسی فال انگلیسی فال تک نیت فال تک نیت فال تاروت فال تاروت