مشهری

لغت نامه دهخدا

مشهری. [ م ُ ش َهَْ هََ ] ( حامص ) شهرت یافتن. مشهور بودن :
نخل به جنبش آمده گر نه یهود شد چرا
پاره زرد بر کتف دوخت بدان مشهری.خاقانی ( دیوان چ عبدالرسولی ص 437 ).

فرهنگ فارسی

شهرت یافتن مشهور بودن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال لنورماند فال لنورماند فال انبیا فال انبیا فال تاروت فال تاروت