متربص

لغت نامه دهخدا

متربص. [ م ُ ت َ رَب ْ ب ِ ] ( ع ص ) چشم دارنده و انتظار چیزی نماینده. ( آنندراج ). چشم دارنده و انتظاردارنده و منتظر. || بند کننده ٔغله به انتظار گرانی. ( ناظم الاطباء ). محتکر. ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ). و رجوع به تربص شود.

فرهنگ معین

(مُ تَ رَ بِّ ) [ ع . ] (اِفا. ) منتظر، متوقع ، چشم دارنده .

فرهنگ عمید

۱. کسی که چشمداشت و انتظار دارد، منتظر.
۲. کسی که غله و سایر کالاها را برای گران شدن در انبار نگه می دارد، محتکر.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مُّتَرَبِّصٌ: منتظر
ریشه کلمه:
ربص (۱۷ بار)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال ابجد فال ابجد فال تاروت فال تاروت فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی