ماستو

لغت نامه دهخدا

ماستو. ( اِ مرکب ) ماستونه. ماستینه. دوغ صاف کرده ستبر کرده خشک کرده. || ماستوا. آش ماست. ( از ناظم الاطباء ) ( از جانسون ). و رجوع به ماست با و ماستابه شود.

فرهنگ فارسی

ماستونه ماستینه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال عشقی فال عشقی فال تک نیت فال تک نیت فال پی ام سی فال پی ام سی