عطر زدن

لغت نامه دهخدا

عطرزدن. [ ع ِ زَ دَ ] ( مص مرکب ) به عطری خود را معطر ساختن. تعطیر کردن. تطییب کردن.

فرهنگ فارسی

به عطری خود را معطر ساختن تعطیر کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم