عریض کردن

لغت نامه دهخدا

عریض کردن. [ ع َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) پهن کردن. باوسعت کردن. واسع کردن.متسع ساختن. توسعه دادن. اتساع دادن. سعه دادن. وسعت دادن. فسیح کردن. عرض دادن. و رجوع به عریض شود.

فرهنگ فارسی

پهن کردن با وسعت کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال زندگی فال زندگی فال تماس فال تماس فال امروز فال امروز