لغت نامه دهخدا
عربلو. [ ع َ رَ ] ( اِخ ) دهی است از بخش سراسکند شهرستان تبریز. کوهستانی ، 192 تن سکنه دارد، آب آن از چشمه تأمین میشود. شغل اهالی زراعت و گله داری است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
عربلو. [ ع َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان باراندوزچای. بخش حومه شهرستان ارومیه. هوای آن معتدل است. 186 تن سکنه دارد. شغل اهالی زراعت است. صنایع دستی آنها جوراب بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).