طغرل تگین

لغت نامه دهخدا

طغرلتگین.[ طُ رِ / رُ ت َ ] ( اِخ ) ( عزالدین... ) رجوع به تاریخ بیهق چ تهران ص 226، و طغرلبک ( عزالدین... ) شود.
طغرلتگین. [ طُ رِ / رُ ت َ ] ( اِخ ) ابن طغرل. دومین از امرای ایلک خانیه شرقی است در 455 هَ. ق. :
آنکس که برخلاف تو آرد به رزم روی
او را بود نحوست و ادبار در قفا
ور بایدت گواهی از پار تا کنون
طغرلتگین بس است و قدرخان بر این گوا.امیر معزی ( دیوان ص 44 ).و رجوع به المعجم چ تهران ص 163 شود.

فرهنگ فارسی

ابن طغرل دومین از امرای ایلگ خانی ترکستان شرقی ( جل. ۴۵۵ ه.ق . )
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم