طعام دادن

لغت نامه دهخدا

طعام دادن. [ طَ دَ ] ( مص مرکب ) اطعام. ( ترجمان القرآن ) ( تاج المصادر بیهقی ).اقضاء. ارفاف. ( تاج المصادر ). مید. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) غذا دادن اطعام .
اطعام . اقضائ . ارفاف . مید .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم