صهی

لغت نامه دهخدا

صهی. [ ص َ هَن ْ ] ( ع مص ) رسیدن جراحت به کسی و زهیدن آب از آن. ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ).
صهی.[ ص ُ هَن ْ ] ( ع اِ ) ج ِ صَهوَة. رجوع به صهوة شود.
صهی. [ ص ُ هی ی ] ( اِخ ) نام اسب نمربن تولب است. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

نام اسب نمرابن تولب است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم