صماد

لغت نامه دهخدا

صماد. [ ص ِ ] ( ع اِ ) ج ِ صَمد. رجوع به صمد شود. || سربند شیشه یا پوست پاره که سر شیشه بدان بندند. ( منتهی الارب ). غلاف شیشه. ( مهذب الاسماء ). || خرقه یا مندیل که مردم بر سر پیچند جز عمامه. ( منتهی الارب ).
صماد. [ ص ِ ] ( ع مص ) به شمشیر زدن یکدیگر را. ( منتهی الارب ).
صماد. [ ص ِ ] ( اِخ ) کوهی است. ( معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

کوهی است

دانشنامه عمومی

صماد ( به عربی: صماد ) یک منطقهٔ مسکونی در سوریه است که در منطقه مرکزی درعا واقع شده است. صماد ۳٬۰۹۸ نفر جمعیت دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال شمع فال شمع فال درخت فال درخت فال نخود فال نخود