صق

لغت نامه دهخدا

صق. [ ص َق ق ] ( ع مص ) بانگ کردن آفتاب پرست. ( منتهی الارب ). || ( اِ ) میخی که در جای سخت به کره و زور کوفته شود. ( منتهی الارب ). || در اصطلاح تجوید علامت خاصه است برای وقف ، اما بشرط وصل قبل.

فرهنگ فارسی

بانگ کردن آفتاب عبدالمطلب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شمع فال شمع فال احساس فال احساس فال درخت فال درخت فال لنورماند فال لنورماند