صراخ

لغت نامه دهخدا

صراخ. [ ص ُ ] ( ع اِ ) فریاد آواز. آواز سخت. ( منتهی الارب ). خروش. ( مهذب الاسماء ). صیاح. بانگ. آوا. || ( مص ) بانگ کردن. ( مصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ).
صراخ. [ ص َرْ را ] ( ع ص ) بسیار بانگ. || ( اِ ) طاوس. ( منتهی الارب ).

فرهنگ عمید

فریاد، آواز بلند، خروش.

فرهنگ فارسی

از صراخ بسیار بانگ
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال درخت فال درخت فال ورق فال ورق فال کارت فال کارت فال تک نیت فال تک نیت