شکارافکنان.[ ش ِ اَ ک َ ] ( نف مرکب ، ق مرکب ) صفت حالیه. در حال شکارافکنی. در حال شکار کردن. شکارکنان : شکارافکنان دشتها درنوشت همی کرد نخجیر در کوه و دشت.نظامی.شکارافکنان در بیابان چین بپرداخت از گور و آهو زمین.نظامی.ملک فیلقوس از تماشای دشت شکارافکنان سوی آن زن گذشت.نظامی.و رجوع به شکارافکن و شکارافکنی شود.