شهو

لغت نامه دهخدا

شهو. [ ] ( اِخ ) تیره ای از ایهاور هفت لنگ. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 73 ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۱۳(بار)
دوست داشتن. میل کردن «شهاه شهوة: احبّه و رغب فیه» . آنها در آنچه دلشان خواسته پیوسته‏اند. . در بهشت است آنچه دلها می‏خواهد و چشمها لذت می‏برد. . مراد از شهوت میل جنسی است یعنی: شما به جای زنان از روی رغبت و لذّت با مردان می‏آمیزید؟ شهوت هم مصدر آمده و هم اسم به معنی مطالبه نفس چیزی را که موافق میل است جمع آن شهوات می‏باشد . یعنی آنها که تابع خواهش‏ها. و مشتهیات نفس اند می‏خواهند از حق بسیار منحرف باشند. در اسلام فقط مشتهیات کاذب و منحرف کننده حرام است نه مطلق خواهشهای نفس.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال تاروت فال تاروت فال چوب فال چوب فال ورق فال ورق