شمع صفت

لغت نامه دهخدا

شمعصفت. [ ش َص ِ ف َ ] ( ص مرکب ) شمعسان. همچون شمع. مانند شمع. که چون شمع فروزان و درخشان و سوزان باشد :
در پس هر ذره ای سوخته ای بهر او
شمعصفت تا به صبح بر قدم انتظار.خاقانی.آرزو می کندم شمعصفت پیش وجودت
که سراپای بسوزند من بی سر و پا را.سعدی.رجوع به ماده شمعسان شود.

فرهنگ فارسی

شمع سان همچون شمع
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم