سوخت پاش

لغت نامه دهخدا

سوخت پاش. ( نف مرکب ، اِ مرکب ) برای پراکنده کردن نفت و بنزین در ماشین در فرهنگستان بجای ژیکلور پذیرفته شده است. ( فرهنگستان ).

فرهنگ عمید

لولۀ فلزی در دستگاه کاربراتور که بنزین از آن رد می شود، ژکیلور.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آلتی برای پراکنده کردن نفت و بنزین در ماشینها ژیکلور . توضیح این کلمه رواج نیافته و همان ژیکلور متداول است .

فرهنگستان زبان و ادب

{fuel injector , injection pump} [حمل ونقل هوایی، علوم نظامی] پمپ موتورگرد پرفشاری که سوخت را با فشار زیاد به محفظۀ احتراق وارد می کند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم