سلع
سلع. [ س َ ل َ ] ( ع اِ ) درختی است تلخ مزه یا نوعی از زهر یا نوعی از صبر یا تیره ای است بدمزه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). درختی است تلخ. ( مهذب الاسماء ). || ( اِمص ) پیسی اندام از فساد مزاج. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). برص. پیسی اندام. ( ناظم الاطباء ). || کفیدن پای. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). شکاف پای. ( مهذب الاسماء ) ( بحر الجواهر ). کفیدگی پای. ( ناظم الاطباء ).
سلع. [ س َ ] ( ع اِ ) کفیدگی پای. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || رخنه. شکاف. چاک. درز. ترک. || شکاف کوه. ج ، سلوع. ( ناظم الاطباء ). || ( مص ) شکسته شدن سر. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ).
سلع. [ س ِ ] ( ع اِ ) شکاف کوه. || همزاد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || مثل و مانند. ( ناظم الاطباء ).
شکاف کوه . یا همزاد یا مثل و مانند
سلع یک منطقهٔ مسکونی در اردن است که در بصیرا واقع شده است.