سخن کردن

لغت نامه دهخدا

سخن کردن. [ س ُ خ َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) سخن گفتن. شرح دادن. توصیف :
کجا بتوان سخن کردن ز رویش
چه گویم زآن کمند مشکبویش.نظامی.تو آن نئی که کنی با کسی بمهر سخن
برای هیچ چه ضایع کنم محبت خویش.باقر کاشی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

سخن گفتن شرح دادن توصیف
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم