ستبرا. [ س ِ ت َ ] ( اِ مرکب ) از: ( ستبر، سطبر + ا، عمق ) : و آن درازی نخستین را خاصه درازا خوانند و طول خوانند و دوم را پهنا و عرض خوانند و سوم را ستبر او عمق خوانند. ( دانشنامه علایی ص 74 ). اماآنکه اندر جسم بود از درازا و پهنا و ستبرا آنچه معروفست آن نه صورت جسمست ولکن عرض بود اندر وی چنانکه پاره موم را بگیری و او را درازا بدستی کنی و پهنادو انگشت و ستبرا انگشتی. ( دانشنامه علایی ص 75 ).
فرهنگ عمید
ضخامت، ستبری، کلفتی، گندگی.
فرهنگ فارسی
ستبری، کلفتی، گندگی ۱ - گندگی درشتی کلفتی . ۲ - سفتی غلضت . ۳ - فربهی چاقی . مرکب از ستبر سطبر آ عمق و آن درازی نخستین را خاصه دراز خوانند و طول خوانند و دوم را پهنا و عرض خوانند و سوم را ستبرا و عمق خوانند .