سایه ترس

لغت نامه دهخدا

سایه ترس. [ی َ / ی ِ ت َ ] ( ص مرکب ) جن زده. دیو زده :
زیر مبین تا نشوی پایه ترس
پس منگر تا نشوی سایه ترس.نظامی.

فرهنگ عمید

کسی که حتی از سایۀ خود بترسد، بسیارترسو.

فرهنگ فارسی

جن زده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اوراکل فال اوراکل فال فنجان فال فنجان فال تاروت فال تاروت فال احساس فال احساس