سالل

لغت نامه دهخدا

سالل. [ ] ( فرانسوی ، اِ ) از جمله داروهای است که بیشینه یک خوراک آنها یک گرم بیشتر است. ( کارآموزی داروسازی جنیدی ص 250 ). گردی است متبلور سفید رنگ با بویی معطر و مطبوع غیرمحلول در آب سردو گلیسرین و محلول در 10 قسمت الکل و 30% قسمت اتر و یا کلرفرم و بالاخره در اسانسها و اجسام چربی و وازلین بخوبی حل میشود. با کافور و نافتول مخلوط مایعی تشکیل میدهد. رجوع به درمان شناسی عطایی ص 264 شود.

فرهنگ فارسی

از جمله داروهائیست که بیشینه یک خوراک آنها یک گرم بیشتر است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شمع فال شمع فال اعداد فال اعداد فال تماس فال تماس فال سنجش فال سنجش