زیرجامه

لغت نامه دهخدا

زیرجامه. [ م َ / م ِ ] ( اِ مرکب ) شلوار. تنبان. شلوار زیرین. ازار. سروال. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). ازار. ( آنندراج ). زیرشلواری. شلواری کوتاه یا بلند که در زیر شلوار معمولی پوشند. ( فرهنگ عامیانه جمال زاده ). ازار و پای جامه. ( غیاث ). جامه ای که از کمر تا قدم رامی پوشاند. ( ناظم الاطباء ). جامه نازکی که زیر شلوارپوشند. زیرشلواری. ( فرهنگ فارسی معین ) :
گه به لنگوته اش کنند بدل
گه بود زیرجامه در قصار.نظام قاری ( دیوان البسه ).

فرهنگ معین

(مِ یا مَ ) (اِمر. ) جامة نازکی که زیر شلوار پوشند، زیرشلواری .

فرهنگ عمید

شلوار، زیرشلواری.

فرهنگ فارسی

( اسم ) جامه نازکی که زیر شلوار پوشند زیر شلواری .

ویکی واژه

جامة نازکی که زیر شلوار پوشند، زیرشلوا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم