زرین پر

لغت نامه دهخدا

زرین پر. [ زَرْری پ َ ] ( ص مرکب ) زرین بال. رجوع به زرین بال شود.
- تذرو زرین پر ؛ کنایه از خورشید :
از پی آن تذرو زرین پر
آهنین آشیان کنید امروز.خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 483 ).- سیمرغ زرین پر ؛ کنایه از خورشید :
عید همایونفر نگر سیمرغ زرین پر نگر
ابروی زال زر نگر بالای کهسار آمده.خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 388 ).رجوع به دیگر ترکیبهای زرین شود.

فرهنگ فارسی

زرین بال
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال قهوه فال قهوه فال انبیا فال انبیا