زریب

لغت نامه دهخدا

زریب. [ زَ ] ( اِخ ) یوم الزریب... از روزهای عربان است. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). من ایام حروب العرب . ( اقرب الموارد ).
زریب. [ زَ ] ( اِخ ) ابن بریسیا. وصی عیسی بن مریم علیهماالسّلام. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 682 شود.

فرهنگ فارسی

ابن بریسیا وصی عیسی بن مریم علیهما السم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم