زراقی

لغت نامه دهخدا

زراقی. [ زَرْ را ] ( حامص ) حیله گری. شیادی. خدعه گری :
با معجز انبیا چه باشد
زراقی و بازی دوالک.ابوالفرج رونی.نگویم نسبتی دارم به نزدیکان درگاهت
که خود را بر تو می بندم به سالوسی و زراقی.سعدی.پایمال معاشرت کردم
هرچه سالوس بود و زراقی.سعدی.تا چند ازین حیله و زراقی
جز جرعه نمی دهد مرا ساقی.شمس طبسی.

فرهنگ فارسی

حیله گری و شیادی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم