ریایی

لغت نامه دهخدا

ریایی.( ص نسبی ) ریائی. منسوب به ریا. مُرائی. ( از یادداشت مؤلف ). مکار و ریاکار. ( ناظم الاطباء ) :
خدا خدا به تو نالم ز زاهدان ریایی
که عالمی بفریبند با قبا و ردایی.؟ ( از روزنامه ناله ملت ).رجوع به ریاکار شود.

فرهنگ فارسی

مسنوب به ریا . مرایی . مکار و ریاکار .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم