روزی خور

لغت نامه دهخدا

روزی خور. [ خوَر / خُر ] ( نف مرکب ) روزی خورنده. روزی خوار :
نشاید همه کشتن از بهر خویش
که روزی خورانند از اندازه بیش.نظامی.و رجوع به ترکیبات مترادف آن شود.

فرهنگ فارسی

روزی خورنده . روزی خوار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم