رهسپار شدن

لغت نامه دهخدا

رهسپار شدن. [ رَ س ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) عزیمت کردن. روانه گشتن. عازم شدن. رفتن. ( یادداشت مؤلف ).
- رهسپار دیار عدم یا نیستی یا آن جهان شدن ؛ مردن. ( یادداشت مؤلف ).
رجوع به رهسپار و راهسپار شود.

فرهنگ فارسی

عزیمت کردن . روانه گشتن . عازم شدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم