رسته بازار

لغت نامه دهخدا

رسته بازار. [ رَ ت َ / ت ِ] ( اِ مرکب ) راسته بازار. ( یادداشت مؤلف ) : خواجه علی میکائیل برنشست و رسول را با خود برد و به رسته بازار برآمدند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 293 ).
رسته بازار وحشیانش را
ناف آهو خریطه عطار.ظهوری ترشیزی ( از آنندراج ).و رجوع به رسته و راسته بازار شود.

فرهنگ فارسی

راسته بازار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال تاروت فال تاروت فال عشقی فال عشقی فال راز فال راز